جدول جو
جدول جو

معنی رخ خراشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

رخ خراشیدن
(تَ ظَلْ لُ زَ دَ)
لطمه زدن. از شدت تأثر و الم خراشیدن چهره:
ور عاریتی بازستانند تو رخ را
بر عاریتی هیچ بمخراش و بمخروش.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
رخ خراشیدن
از شدت تاثر و الم خراشیدن چهره، لطمه زدن
تصویری از رخ خراشیدن
تصویر رخ خراشیدن
فرهنگ لغت هوشیار